نیومدی مامانی
سلام عزیز دل مادر اونقدر حالم بده که نمیتونم حتی بنویسم از دیروز یه بارم نتونستم بیام بهت سر بزنم چون باهات قهر بودم ولی خوب الان دیگه دلم طاقت نیاورد گفتم بیام بنویسم که مامانی چقدر بیمعرفتی چرا نیومدی عزیزم چرا به خدا التماس نکردی بیای پیشم چرا یه همچین داغ بزرگی رو گذاشتی گوشه قلب مامانی چرا .................. خیلی بی وفایی مامانی کادوی تولد بابایی که نشدی هیچ حتی نزاشتی خوشی تولدشو حس کنم حتی نشد یه ساعت یه ثانیه یا یه لحظه حس کنم و امیدوار بشم که هستی یعنی اینقدر عجله داشتی که منو بابایی بفهمییم که نیستی حتی یه روز جلوتر از موعود همیشگی باید پری میومدو روح و روانمو ناخوش میکرد و بهم میفهموندی که وجود نداری من حتی از این دلخوشیم محروم ...
نویسنده :
مامان نی نی
9:31